{عمارت طلسم شده}
یکیتون ازم خواست براتون بزارم
بورام:اونا موجوداتی هستن که منو طلسم کردن
کوک:ها؟!
بورام:
فلش بک به هزار سال پیش
..:نه پدر من نمی خام با اونا برم
:باید بری این یه دستوره😠😤
دخترک رو بزور با خودشون بردن پرنسس کوچولو که فقط ۱۷ سالش بود با تمام تلاشش سعی میکرد فرار کنه اما فایده نداشت بستنش به صندلی یه نفر که شنل مشکی پوشیده بود به سمت صندلی رفت و یه جعبه دستش بود دخترک خوب میدونست اون جعبه قراره سرنوشتش رو تعیین کنه و به جهنم تبدیل کنه
:خواهش میکنم ازم بگزرین قول دیگه اون کارو نکنم
ولی فایده نداشت صلیب رو از جعبه بیرون آوردن و به سمت دخترک بردن و....
:ععععععععععععععععععععع(جیق)
پوست دختر به رنگ سفید و هاله های سیاه تبدیل شد چشماش مشکی ترین حالت ممکن رو داشت جوری که کل سفیده چشاش مشکی شده بود و شروع کرد به هاری و حمله کردن به بقیه اما زنجیر دورش جلوش رو میگرفت
:همه گوش کنن این دختر خائن امروز به عمال زشت و پستش جواب پس داد و تبدیل به هیولای عوضی شد که باید اعدام بشه الان دیگه دلیل بهتری برای کشتنش داریم(تمام این ها حرف نقش منفیه) محل اعدام آماده شده بود
مردم:اره اون باید بمیره عوضی بمیر حقته
مردم به اون دختر که الان تبدیل به هیولا شده بود فحش میدادن و میوه پرت میکردن وقتی خواستن حلقه رو دور گردن دختر بندازن
پدر:وایسین من یه فکر بهتر دارم باید تو یه خونه حبس بشه و بشه روح اون خونه هروقت پسری عاشق اون شد و بوسید آزاد میشه
یکی:آخه کی عاشق این خائن میشه
حالا چیشد که مردم شروع کردم به نفرت از پرنسسشون به نظرتون چیشده؟!
بای بای
شرت
لایک:۲۰
کامنت۱۰
بورام:اونا موجوداتی هستن که منو طلسم کردن
کوک:ها؟!
بورام:
فلش بک به هزار سال پیش
..:نه پدر من نمی خام با اونا برم
:باید بری این یه دستوره😠😤
دخترک رو بزور با خودشون بردن پرنسس کوچولو که فقط ۱۷ سالش بود با تمام تلاشش سعی میکرد فرار کنه اما فایده نداشت بستنش به صندلی یه نفر که شنل مشکی پوشیده بود به سمت صندلی رفت و یه جعبه دستش بود دخترک خوب میدونست اون جعبه قراره سرنوشتش رو تعیین کنه و به جهنم تبدیل کنه
:خواهش میکنم ازم بگزرین قول دیگه اون کارو نکنم
ولی فایده نداشت صلیب رو از جعبه بیرون آوردن و به سمت دخترک بردن و....
:ععععععععععععععععععععع(جیق)
پوست دختر به رنگ سفید و هاله های سیاه تبدیل شد چشماش مشکی ترین حالت ممکن رو داشت جوری که کل سفیده چشاش مشکی شده بود و شروع کرد به هاری و حمله کردن به بقیه اما زنجیر دورش جلوش رو میگرفت
:همه گوش کنن این دختر خائن امروز به عمال زشت و پستش جواب پس داد و تبدیل به هیولای عوضی شد که باید اعدام بشه الان دیگه دلیل بهتری برای کشتنش داریم(تمام این ها حرف نقش منفیه) محل اعدام آماده شده بود
مردم:اره اون باید بمیره عوضی بمیر حقته
مردم به اون دختر که الان تبدیل به هیولا شده بود فحش میدادن و میوه پرت میکردن وقتی خواستن حلقه رو دور گردن دختر بندازن
پدر:وایسین من یه فکر بهتر دارم باید تو یه خونه حبس بشه و بشه روح اون خونه هروقت پسری عاشق اون شد و بوسید آزاد میشه
یکی:آخه کی عاشق این خائن میشه
حالا چیشد که مردم شروع کردم به نفرت از پرنسسشون به نظرتون چیشده؟!
بای بای
شرت
لایک:۲۰
کامنت۱۰
۳.۰k
۱۷ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.